بسم الله الرحمن الرحیم… آغاز سال ۱۳۹۳ سال “اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی” را به تمامی کاربران مجله اینترنتی کشاورز جوان تبریک عرض نموده و همچنین ایام عزاداری فاطمیه را تسلیت عرض نموده و امیدواریم این سال، سال ظهور ولیعصر(عج) حضرت اباصالح المهدی باشد. انشاءالله …
این بخش در طول نوروز به روز می گردد! لطفا دوباره از این صفحه بازدید نمایید.
تاریخ بروزرسانی: ۱۳۹۲/۰۱/۰۳
پیام نوروزی مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی):
بسماللهالرّحمنالرّحیم
یا مقلّب القلوب و الابصار، یا مدبّر اللّیل و النّهار، یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.
اللّهمّ صلّ علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها.
اللّهمّ کن لولیّک الحجّه بن الحسن صلواتک علیه و علی ابائه فی هذه السّاعه و فی کلّ ساعه ولیّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتّی تسکنه ارضک طوعا و تمتّعه فیها طویلا.
اللّهمّ عجّل فرجه و اجعلنا من اعوانه و انصاره و شیعته.
فرا رسیدن سال نو را تبریک عرض میکنم به همهی هممیهنان عزیزمان و یکایک ایرانیان در سراسر کشور و در هر نقطهای از جهان که زندگی میکنند. مخصوصاً تبریک عرض میکنم به خانوادههای معظّم شهیدان، به جانبازان، به همسرانشان و به همهی کسانی که در راه اسلام و ایران مجاهدتی کردهاند و میکنند و بار زحمتی را بر دوش کشیدهاند و میکشند. همچنین تبریک عرض میکنم نوروز را به همهی ملّتهایی که نوروز را گرامی میدارند و برای آن ارج و احترامی قائلند.
امسال فرا رسیدن سال نو مصادف است با دو فاطمیّه و مراسم یادبود شهادت بانوی بزرگ جهان اسلام صدّیقهی کبری (سلام الله علیها). این تقارن موجب میشود که ملّت ما انشاءالله بتوانند از برکات انوار فاطمی بهره ببرند و خود را در شعاع تعالیم آن بزرگوار قرار بدهند و خود را منوّر کنند به انوار هدایت الهی که به وسیلهی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) و خاندان پیغمبر به همهی مردم عالم اهدا شده است.
گذشتِ سالها و تبادل سالهای گوناگون برای ما باید موجب تجربه و بصیرت باشد؛ از گذشته درس بگیریم و به آینده با چشم باز و دل آگاه نظر کنیم و برای آینده تصمیم بگیریم. من از خداوند متعال درخواست میکنم که به همهی ایرانیان عزیز ما در این سال جدید، تن سالم، روح شاداب، امنیّت روانی، آرامش روحی و پیشرفت و تعالی و سعادت مرحمت کند. و امیدوارم خداوند متعال به جوانان ما نشاط و پویایی، و به مردان و زنان ما همّت و اراده و عزم مستحکم و درست، برای پیمودن راههای پرافتخار، و به کودکان ما خرسندی و تندرستی، و به خانوادههای ما امنیّت و محبّت و الفت عنایت کند. آنچه بر عهدهی ما است، نگاه به گذشته برای عبرتگیری و نگاه به آینده برای برنامهریزی و تصمیمگیری است.
سالی که گذشت، اعلام شده بود که سال «حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی» است. حماسهی سیاسی بحمدالله در عرصههای مختلف به بهترین وجهی صورت گرفت؛ هم در انتخابات، هم در راهپیماییهای بزرگ، هم حضور مردم در عرصههای مختلف و فعّالیّتها و تلاشهایی که از سوی مسئولان و از سوی مردم در طول سال انجام گرفت. سال تبادل دولتها و دستبهدستشدن قدرت بود؛ و این کار با آرامش، با نهایت امنیّت در کشور انجام گرفت و بحمدالله یک حلقهی جدید از سلسلهی طولانی مدیریّت کشور پدید آمد.
در باب حماسهی اقتصادی کاری که باید انجام بگیرد و توقّع بود که اتّفاق بیفتد، اتّفاق نیفتاد. تلاشهایی انجام گرفت که مورد سپاس است، ولی کار بزرگی که باید در زمینهی حماسهی اقتصادی انجام بگیرد، همچنان در پیش روی ما است و ما موظّفیم که این حماسه را به وجود بیاوریم. مسئلهی اساسیِ اقتصاد برای کشور ما و ملّت ما یک مسئلهی مهم است؛ در اواخر سال ۹۲ بحمدالله یک زیرساخت فکری و نظری برای حماسهی اقتصادی به وجود آمد؛ سیاستهای «اقتصاد مقاومتی» اعلام شد و زمینه آماده است برای اینکه انشاءالله تلاش لازم در این باب انجام بگیرد.
در نگاه به سال ۹۳ آنچه به نظر این حقیر مهمتر از همه است، دو مسئله است: یک مسئله همین مسئلهی اقتصاد و دیگری مسئلهی فرهنگ است. در هر دو عرصه و در هر دو زمینه توقّعی که وجود دارد، تلاش مشترکی است میان مسئولان کشور و آحاد مردم. آنچه برای بنای زندگی و سازندگی آینده مورد انتظار است، بدون مشارکت مردم تحقّقپذیر نیست. بنابراین علاوه بر مدیریّتی که مسئولین باید انجام بدهند، حضور مردم در هر دو عرصه لازم و ضروری است؛ هم عرصهی اقتصاد، هم عرصهی فرهنگ. بدون حضور مردم کار پیش نخواهد رفت و مقصود تحقّق پیدا نخواهد کرد. مردم در گروههای گوناگون مردمی با اراده و عزم راسخ ملّی میتوانند نقشآفرینی کنند. مسئولین هم برای اینکه بتوانند کار را بهدرستی پیش ببرند، احتیاج به پشتیبانی مردم دارند. آنها هم بایستی با توکّل به خدای متعال و با استمداد از توفیقات و تأییدات الهی و کمک مردمی، مجاهدانه وارد میدان عمل بشوند؛ هم در زمینهی اقتصاد و هم در زمینهی فرهنگ. من انشاءالله توضیح همهی این موارد را در سخنرانی روز جمعه به عرض ملّت ایران خواهم رساند. لذا به گمان من آنچه در این سال جدید پیش رو داریم، عبارت است از اقتصادی که به کمک مسئولان و مردم شکوفایی پیدا کند، و فرهنگی که با همّت مسئولان و مردم بتواند سمت و سوی حرکت بزرگ کشور ما و ملّت ما را معیّن کند. لذا من شعار امسال را و نام امسال را این قرار دادم: «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی».
امیدواریم خداوند متعال کمک کند هم به آحاد مردم، هم به مسئولین محترم که بتوانند وظایف خودشان را در این زمینه انجام بدهند؛ و قلب مقدس ولیّعصر (ارواحنافداه) را از ما شاد کند و روح مطهّر امام بزرگوار و شهدای عزیز را از ما راضی و خشنود فرماید.
والسّلام علیکم و رحمهالله و برکاته
میرسد عید و دلها شاد وخرم / همه در فکر دیدارند با هم
همه آماده اندسفره بچینند / به فکر سفره های هفت سینند
منم در سفره دارم هفت سین را / ولی تواَم شده با داغ زهرا
بود سین نخستین سیلی کین / به روی مادرم با دست سنگین
ببین بر سفره سین دومم را / که سویی نیست در چشمان زهرا
بگویم سین سوم تا بسوزی / که مادر سوخت بین کینه توزی
ازین ماتم دل حیدر غمین است / که سین چارمم سقط جنین است
به روی سفره سین پنجم این است / سر سجاده اش زینب حزین است
شده سفره پر از اشک شبانه / ششم سین،مانده سوت و کور خانه
چه گویم ای عزیز ازسین آخر /بود آن، سینه ی مجروح مادر
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
ویژه نامه نوروزی مجله اینترنتی کشاورز جوان
کشاورزی و اهمیت آن در ایران باستان
آنگاه که تو ای مزدا، آن خرد مینوی را آزاد گذاشتی تا به دلخواه خود به کشاورز گراید یا به دیگران، پس او، از این دو،کشاورز گله پرور را داور درستکار خویش برگزید، آن پاسبان منش نیک را. (یسنا، هات ۳۱)
کشاورزی در ایران باستان همواره از جمله وظایف مهم اجتماعی بوده است. اهمیت کشاورزی در ایران و بالا رفتن میزان کشت و تاثیر آن در زندگی مردم به پایه ای بود که دیگران ایرانیان را همواره می ستودند. پادشاهان هخامنشی در بهره برداری از منابع طبیعی و اب و خاک و توسعه بازرگانی و کشاورزی که حیات اقتصادی کشور را تضمین می کرد دلبستگی فراوان داشتندو همواره کشاورز و کشاورزان را می ستودند.
آمده است که کوروش بزرگ با تنی چند از دهقانان و روستاییان بر خوان نشست و چنین گفت: “من همتای شمایم. مازاد و توشه زندگی را ازشماوام داریم.پایداری دولت از دسترنج شماست.”
سقراط فیلسوف بزرگ یونان درباره دلبستگی ایرانیان به کشاورزی با شاگردش کریتوبول چنین می گوید:
شاه ایران توجه بسیار دارد که زمین بوسیله ساکنان آن کشت شود و توسط لشکریان محافظت و نگهداری شود و بر کشاورزان و لشکریان، هر یک سالاری جداگانه گماشته است.
و همچنین خطاب به پادشاهان یونان می گوید: “آیا باعث شرمساری نیست که از پادشاهان پارس تقلید نمی کنیم ؟!!آنها دریافته اند که فن کشتکاری زیباترین هنر است.”
برخی از سالاران بر افراد غیر لشکری و کارگران گماشته شده اند که از آنان مالیات می گیرند. برخی دیگر بر لشکریان و بر پادگانها فرمان می رانند. اگر فرمانده لشکر از سرزمینی که بدو سپرده شده است خوب نگهبانی نکند، سالاری که بر افراد غیر لشکری گماشته شده است و به کارهای کشاورزی می پردازد، از او به شاه شکایت می برد. زیرا اگر در سرزمینی امنیت نباشد و از روستایی و محصول او نگهبانی نشود وی نمی تواند در کشتزار خود به کار بپردازد. اگر به عکس فرمانده لشکری امنیت کارگران مزارع را تامین کند ولی فرماندار غیر نظامی زمین ها را بایر و ناکاشته بگذارد، و جمعیت بکاهد، در این صورت فرمانده لشکری شکایت پیش شاه می برد. زیرا این محقق است که کشاورزانی که بد زراعت کنند، نمی توانند غذای پادگان را تامین کنند و قادر به پرداخت مالیات نیستند. در آنجا که شهری وجود دارد او بر هر دو سالار لشکری و کشوری نظارت می کند. شاه در هر شهری که خانه کند و یا از آن بگذرد، مراقب است تا باغ هایی در آنها به وجود آید که نام آنها پردیس (فردوس) است. این باغ ها پر از همه چیزهای خوب و زیبایی است که زمین می تواند در خود بپرورد و شاه بیشتر اوقات فراغت خود را در فصول مناسب در این باغ ها می گذراند.
ای کریتوبول: می گویند، هنگامی که شاه جایزه می بخشد نخست کسانی را فرا می خواند که در جنگ ارزش و ارج خود را نشان داده اند، زیرا اگر برای زمین کشت شده نگهبانی نباشد کشت و زر بیهوده خواهد بود.
پس از آن کسانی را برای دادن جایزه فرا می خواند که زمین های خود را خوب کشت و بارور کرده باشند و می گوید که دلیران و لشکریان، اگر روستا و روستایی نباشد، حتی زنده هم نخواهند ماند.
گویند کوروش که شاهزاده ای والاتبار بود، به کسانی که برای پاداش دادن فرا می خواند چنین می گفت:خود من حق دارم از هر دو جایزه لشکری و روستایی بهره مند شوم، زیرا هم زمین هایم را خوب کشت می کنم و هم از این کشتزارها خوب می توانم نگهبانی و دفاع کنم.
شاه ایران از هر بخشی از کشورش که دیدار کند خود درباره همه چیز داوری می کند و به آنجاها که خود نمی بیند بازرسان امین می فرستد چون ببیند که فرمانداری سرزمین خود را آباد و پر جمعیت و حاصلخیز و پر درخت نگاه داشته و میوه های متناسب با آب و هوای آن در آنجا کشته است، بر حوزه فرمانروایی او می افزاید و بخشش های فراوان به عنوان جایزه و افتخار به او ارزانی میدارد. ولی اگر ناحیه ای را در نتیجه سخت گیری ها و یا بی پروایی فرماندارش، ناکاشته و بایر و خالی از سکنه بیند، او را کیفر می دهد و از خدمت برکنارش می کند و دیگری را به جای او می گمارد.
گزنفون در این باره می گوید:
“شاه ایران در پاره ای ایام به بخش هایی از کشور خود سفر می کند اوضاع را می بیند و به پاره ای از سرزمین ها کسانی را می فرستد. اگر دریابد که در استانی زمین های آباد و درختان سودمند فراوان است به آن استاندار پاداش می دهد . مقام های ممتاز می بخشد و شهری را به استان او می افزاید . و هر گاه روشن شود که استانی کم جمعیت و بایر مانده است و بداند که این ویرانی از سخت گیری یا کوتاهی استاندار است و از سستی او سرچشمه گرفته است او را بی درنگ عوض می کند و هر گاه شاه می خواهد پاداشی بدهد نخست به کسانی که در جنگ دلیری کرده اند یا در کشاورزی و آبادانی کشور کوشیده اند می دهد.”(گزنفون. کتاب اقتصاد.فصل۴)
“ایرانیان به درختکاری خشک کردن مرداب ها و تبدیل انها به به زمین های قابل کشت و کندن چاه و ساختن کاریز و بهره برداری از منابع آبهای زیر زمینی دلبستگی داشتند بطوری که در هنر اکتشاف و هدایت و بهره برداری آب هیچکس به پای ایرانیان نمی رسید و اصولاً کندن رشته های قنات برای هدایت آب های زیر زمینی از ابداعات ایرانیان است.”آسیاب های آبی در شوشتر گواه بر این ادعاست . آسیاب های آبی شوشتر اولین صنعت آب در جهان است.
“درخت نیز از دیر باز در ایران مقدس بود و در نقش های گوناگون تاریخی ایران نقش درخت زندگی یکی از مظاهر مذهبی بود که از دوران های پیش از تاریخ تا دوران پس از ساسانیان همواره زینت گر اشیاء نقش دار بوده است.”(ایران ویج. بهرام فره وشی)
“ایرانیان باغ های بزرگ و منظم و زیبایی می ساختند که به آنها پردیس می گفتند. در این باغ های بزرگ و جنگلی جانوران شکاری و درنده نیز رها می کردند تا باروری کنند.”(گزنفون.کتاب اقتصاد. فصل۴)
” گویند هنگامی که لیزاندر سردار اسپارتی با پیشکش هایی به نزد کوروش رفته بود کوروش باغی را به او در سارد نشان داد . لیزاندر گفت : من از زیبایی این باغ در حیرتم ولی شگفتی من بیشتر از کسی ست که این ها را با این نظم و ترتیب اندازه گرفته و کاشته است. کوروش گفت همه را خودم کرده ام و پاره ای از درختان را خود کاشته ام. لیزاندر بیشتر تعجب کرد و کوروش گفت: یک پارسی روزانه آنقدر باید کار کشاورزی کند که عرق بدنش را مرطوب کند .”(گزنفون .کتاب اقتصاد. فصل۴)
“ارزش درخت در ایران چنان بود که اگر کسی درختی را می شکست مجبور بودبه جرم این گناه مبلغی بپردازد و یا چندین درخت بنشاند.”(ایران ویج. بهرام فره وشی)
” با کارهای برجسته و تلاش های سازنده و به ویژه توجه دولت هخامنشی به کشت کاری و بازرگانی و رفاه نسبی خانواده ها و نیز گرایش دادن مردم به کشت کاری بیکاری در ایران آن روز وجود نداشت. هرکس پیشه و هنری نداشت با تشویق هایی که به عمل می آمد به کشاورزی می پرداخت و برزی گری پیشه آزادگان به شمار می رفت. گدا و گدایی در ایران معنا نداشت.”(اخلاق ایرانیان باستان)
آموزش های دینی و اخلاقی زرتشت آبادانی و کشت کاری را از کارهای نیک و نمادهای خدایی می داند و سراسر اوستا درباره آباد کردن زمین آبیاری درخت کاری گله داری و پرورش جانوران و گیاهان سودمند چه دارویی و چه غذایی دستوراتی دیده می شود. کشاورزی در ایران مقدس ترین کارها بوده است.
“چه بد حال است زمینی که زمان درازی بی بذر و بذر افشان در انتظار کشاورزی مانده است. مانند دوشیزه ای زیبا و خوش اندام که زمان درازی بی فرزند مانده است و در ارزوی شوهری خوب است.”(وندیداد.باب سوم . بند ۲۳ و ۲۴)
نرمافزار «مهدویت ، فاطمیه و نوروز ۹۳» تولید شد + لینک دانلود + مسابقه پیامکی
این نرم افزار در قالب یک لوح فشرده شامل ۹ فایل صوتی به صورت مسابقهای به همت مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم و همکاری ستاد هماهنگی فعالیتهای مهدوی کشور و رادیو معارف تنظیم و آماده سازی شده است.
در این نرمافزار «آداب صله و رحم» با سخنان حجتالاسلام محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز، «احکام سفر» با سخنان امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، «علما و مراجع» در رابطه با مهدویت، «کلیپ کودکان و نوجوانان»، «کلیپ ایام فاطمیه» به همراه مسابقه پیامکی گنجانده شده است.
علاقهمندان برای شرکت در این مسابقه میتوانند گزینه مورد نظر را که سؤال آن در یکی از آن فایلها است، به شماره پیامک ۳۰۰۰۰۵۵۲ ارسال کنند، مراسم قرعهکشی این مسابقه در دهه مهدویت ۱۳۹۳ برگزار میشود، همچنین ۱۴ جایزه نفیس از طرف ستاد هماهنگی فعالیتهای مهدوی برای این مسابقه در نظر گرفته شده است.
برای دریافت این نرمافزار با حجم ۱۰۰ مگابایت از اینجا اقدام کنید.
پس از دریافت این فایل با فورمت iso، میتوانید آن را با نرمافزارهای رایت سیدی نظیر nero کپی کنند.
نوروز از نگاه شریعت
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوالحول حالنا الى احسن الحال.
ان شاء الله این عید سعید و این سال نو بر همه مسلمین و ملتشریف ایران برخواهران، برادران مبارک و مسعود باشد …
تمام قلوب و تمام ابصار و بصیرتها در دستخداى تبارک و تعالى و ید قدرت اوست.
اوست که تدبیر مىکند جهان را، لیل و نهار را، و اوست که قلوب را متحول مىکند وبصیرتها را روشن مىکند، و اوست که حالات انسان را متحول مىکند و ما آن را در ملتعزیز خودمان در زن و مرد، در کوچک و بزرگ یافتیم. این تقلیب قلوب که قلبها رااز آمال دنیوى و از چیزهایى که در طبیعت استبریده بشود و به حق تعالى پیوستهبشود و بصیرتها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسیله بصیرت بفهمند، درملت ما بحمدالله تا حدود چشمگیرى حاصل شده است و من امیدوارم که در این سالجدید به اعلا مرتبتخودش برسد.»
عیدهاى اسلامى
در قرآن کریم مىخوانیم:
…اللهم ربنا انزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و اخرنا و ایه منکو ارزقنا و انتخیر الرازقین خداوندا!، مائدهاى از آسمان بر ما نازل فرما تابراى اولین و آخرین ما عید، و نشانهاى از جانب تو باشد و به ما روزى عنایت کنکه تو بهترین روزىدهنده هستى.» عید از ماده «عود» به معنى بازگشت گرفته شدهو به گفته راغب اصفهانى به معنى بازگشتبه وضعیت مطلوب گذشته است. و به روزهاىسرور و شادى نیز گفته مىشود.
در اسلام روزهایى، به نام عید اسلامى اعلام گردیده است که مهمترین آنها عبارتنداز:
اول شوال; عید فطر دهم ذیحجه; عید قربان هیجدهم ذیحجه; عید غدیر جمعه; عیدمحمد(ص) چرا که در هر یک به گونهاى بازگشت انسان به فطرت توحیدىاش مطرح است.
بنابراین: «عید نه جامه رنگارنگ پوشیدن است که این عید کودکان است، نه شربتو شیرینى و غذاهاى متنوع خوردن، که این عید شکمبارگان است، نه به سیاحت و تفرجبىمحتوى پرداختن، که این عید ولگردان است، نه بىبندو بارى و هرزگى و عیاشىکردن، که این عید بوالهوسان است، نه قاه قاه خندیدین و همدیگر را به مسخرهگرفتن و به بازى روز گذراندن، که این عید غافلان است، نه تاب خوردن و سبزهرویاندن و سفره هفتسین چیدن و رنج پختن «سمنو» کشیدن، که این عید خرافهپرستاناست.
هیچ کدام از اینها مفهوم عید از دیدگاه اسلام نیست، که عید اسلامى موفقیت درراه انجام وظیفه است. و تطهیر نفس و تصفیه جان و تمرین صبر و استقامت، چون عیدفطر پس از ماه مبارک رمضان.
و عید، گذشتن از امتیازات است. و رسیدن به همآهنگى و شرکت در وحدت بزرگاسلامى، شکستن غرور و خودخواهى و ترک نازپروریها، سایهنشینىها، مشتاقانه نداى حقرا لبیک گفتن … و سرانجام خود را بازیافتن و به خدا رسیدن. چون عیدالضحى پساز دوران سازنده حج.
عید، چون قطرهاى به دریاى جمع پیوستن است. و از انزوا به در آمدن، گسستهها رابهم بستن و صف صف بهم پیوستن، پیوند خود را با خدا استوار کردن و دین خود را هرهفته تحکیم بخشیدن، همچون عید جمعه که عید محمد(ص) است».
برترین عید، روزى است که خداوند متعال نعمتش را بر مسلمانان تمام کرد و ارکاندین را محکم و استوار نمود، و رسالت را به امامت پیوست، و رهبر آینده مسلمانانرا معرفى کرد، و فرزند کعبه را بر فراز منبر امامت نشاند، چون هیجدهم ذیحجه عیدغدیر خم.
آنگونه که در روایات آمده است و بعضى از علماى بزرگوار فرمودند، و در گاهنامهتطبیقى سه هزار ساله به روشنى مشخص گردیده، آن روز، عید غدیر خم با اول فروردینسال دهم هجرى شمسى مطابق بوده است و عید نوروز نیز به برکت ولایت رنگ الهى بهخود گرفت و در بین شیعیان و ایرانیان شهرت و دوام یافت.
بهار طبیعت
بىتردید، عید نوروز، عید طبیعت است، «آغاز بهار و موسم اعتدالطبیعت و لطافت هوا و تعدیل شب و روز و رهایى از قساوت زمستان و سردى و سیاهىشبهاى دیرپا مىباشد.
عیدى همراه با سرود پرندگان و تکبیر جنگل و تسبیح باد و ریزش ابر و فریاد رعدو رویش صحراست.
اگر ما خرافات و نقاط منفى و تاریک را از چهره این عید بزداییم و بگذاریمهمرنگ طبیعتبا صفا، باشد و بر جهان مثبت و خداپسندانهاش بیفزاییم، در دید مکتبنیز عیدى عزیز و ارجمند خواهد بود.»
چنانچه در حدیث آمده: هر چیزى بهارى داردو بهار قرآن ماه مبارک رمضان است. از اینرو امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: «قرآنرا بیاموزید که بهار دلهاست.» یعنى جان و روان انسان با تعالیم عالى الهى،شکوفا مىشود.
آرى عید واقعى انسان که برترین مخلوق الهى، و گل سرسبد عالم خلقت است، بازگشتبه خویشتن خویش و توجه به مبدا هستى، و تعلیم کتاب سعادتش و در نهایتخود رابازیافتن و به خدا رسیدن است.
و این عید اختیارى است، و انسان مىتواند از هر روز براى خودش عیدى بسازد.
امیرالمؤمنین على(ع) مىفرماید:
«کل یوم لا یعصى الله فهو یوم عید» (هر روزى که خداوند نافرمانى نشود آنروز، عید است). البته آنگونه که قرآن مىفرماید: از بهار طبیعت و حیات دوبارهیافتن گلها و گیاهان، سبزهها و درختان، به جنب و جوش آمدن پرندگان و حیواناتطراوت یافتن باغها و چمنزارها، باید درس رستاخیز و بازگشتبه سوى خدا را آموخت:
خداوند متعال مىفرماید: «زمین را جامد و افسرده و بىروح و بىجنبش مىبینى،اما همین که آب باران بر آن نازل کنیم، به جنبش و حرکت درمىآید و فزونى مىگیرد،و انواع گیاههاى سرورافزا مىرویاند، این از آن جهت است که خدا حق مطلق است ونظام زنده کردن مردهها در قبضه قدرت اوست. و اوست که بر هر چیزى تواناست.»
نوروز در گذر تاریخ
نخستین روز از نخستین ماه سال شمسى را نوروز مىگویند وایرانیان در این روز بزرگترین جشن ملى خود را برگزار مىکنند. آریاییان در اعصارباستانى دو فصل گرما و سرما داشتند، در هر یک از این دو فصل جشنى برپا مىداشتندکه هر دو آغاز سال نو به شمار مىرفت; اولى را نوروز و دومى را مهرگان مىنامیدند.
هر چند در دربار نخستین خلفاى اسلامى به نوروز اعتنایى نمىشد، ولى خلفاى بعدىاموى دوباره نوروز را گرامى داشتند و براى افزودن درآمد خود، هدایاى نوروز راباب کردند. و با ظهور «ابومسلم خراسانى» و روى کار آمدن خلافت عباسى و نفوذبرمکیان و دیگر وزراى ایرانى و تشکیل سلسلههاى طاهریان و صفاریان، جشنهاى ایرانبار دیگر رونق یافت.
با آنکه بسیارى از سنتهاى ایرانیان بعد از ظهور اسلام در ایران از بین رفت وسنتهاى اسلامى جاى آنها را گرفت، اما عید نوروز کم و بیش در میان آنها باقى ماند.
شاید مصادف شدن روز غدیر خم در سال دهم هجرى با عید نوروز در آن بىتاثیرنباشد.
على کاظمى در مقدمه ترجمه کتاب سید عبدالرضا حسینى شهرستانى به نام «نوروزدر اسلام» نگاشته است: «با توجه به روایاتى که در باره نوروز رسیده است، معلوممىشود، نوروز پیش از اسلام روزى مورد توجه پیامبران و رهبران الهى بوده است و ازابتدا شادى و سرورى که در این روز مىشده استبه خاطر امور معنوى و حوادث مذهبىکه در این روز اتفاق افتاده بوده است، … ولى همانگونه که در اثر مرور زمانبسیارى از واقعیتها وارونه شده و بسیارى از حقایق تحریف گردیده، نوروز هم بهصورت یک روز ملى و باستانى درآمده، شادى و سرور آن نیز به حساب امور مادىگذاشته شده است .. .» نوروز از جمله دستاویزهایى بوده است که سلاطین از آنبهرهبردارى کردهاند.
جمشید پادشاه بزرگ ایران باستان به همین منظور و به خاطر استفاده از همینفرصت، تاجگذارى خود را در روز نوروز انجام مىدهد، و حتما تبلیغاتى هم به راهمىانداختند که امروز، روز پیمان خلافت الهى است و مردم را دعوت مىکردند کهبیایند و با آوردن هدایاى نوروزى با نماینده خدا بیعت کنند و تاجگذارى او راتبریک بگویند. با این مقدمه، پاسخ این سؤال; که چرا اعراب نوروز را ضایع ساختند؟
نیز روشن مىشود:
در روایت معلى بنحنیس از حضرت امام صادق(ع) اشاره به همین حقیقت است. «…
این روز از روزهاى ماست و از روزهاى شیعیان ما به شمار مىرود، که ایرانیان آنرا حفظ کرده، و شما عربها آن را ضایع ساختهاید.
اعراب به پیروى از دستگاه خلافتبنىامیه و بنىعباس چون نوروز را روز ولایت وخلافت الهى مىشناختند، سخت کوشیدند که این روز را مخفى کرده، ضایع سازند. و لذابراى لکهدار کردن نوروز، این روز را از بازماندههاى مجوس معرفى کردهاند. تاجایى که مىبینیم حضرت امام موسى بنجعفر(ع) نیز در مقام تقیه به منصور دوانقىمىفرماید: «از رسمهاى فرس است و اسلام آن را از بین برده است …» بعضى افراداین روایت را دلیل بر عدم مشروعیت نوروز گرفتهاند; اما با توجه به روایاتمعارض، حمل بر تقیه شده است، و بهترین دلیل بر عظمت نوروز میباشد.
نوروز در فرهنگ شیعه
نوروز یا روز نو، در همه تقاویم، در همه دورهها و در میان همه فرهنگها، با اسامى گوناگون مطرح بوده و هست. گردش زمین به دور خورشید و پدید آمدن روز و شب و فصول سال و نیز حرکت ماه بر گرد زمین، بشر را به محاسبه واداشته و به طور طبیعى تقویم را پدید آورده است. آغاز هر سال، شروع جدیدى است که خود به نوعى انسان را با احساسى تازه و تولدى نو به حرکت در مىآورد. این آغاز همراه با شادى و سرور بوده و در هر فرهنگى آیینهاى ویژهاى براى نشان دادن خوش حالى و شادى تعبیه شده است. در میان ایرانیان، این روز نو، روزى بود که شاه جدید ساسانى به تخت مىنشست. خواهیم دید که آخرین نوروز ایرانى، که طى آن آیینهاى ویژهاى را اجرا مىکردند، [۱] روزى در اواخر خردادماه بود که یزدگرد سوم بر تخت نشست و از آن پس، این نوروز، هر سال، با توجه به عدم محاسبه کبیسه و اهمال آن، در هر چهار سال یک روز به عقب مىافتاد. پس از آمدن اسلام، سنت نوروز، پابرجا ماند و این بدان دلیل بود که مردم ایران، به سرعت اسلام را نپذیرفته و تا یکى دو سه قرن، بسیارى از آنان بر آیین کهن خود بودند. حتى اگر اسلام را پذیرفتند، نتوانستند به آسانى آن را ترک کنند. دانسته است که اسلام دو عید را با عنوان عید فطر و اضحى با آیینهاى ویژه مطرح کرد، هر چند آنها آغاز سال نبود اما به هر روى عید طبیعى مسلمانان به شمار مىآمد. در برابر، نه از سوى اهل سنت و نه امامان شیعه، موضعگیرى روشن و شناخته شده مفصلى نسبتبه نوروز مطرح نشد. آنچه در این باره گفته شده پس از این اشاره خواهیم کرد.
بحث از نوروز، در فرهنگ شیعه، از قرن پنجم به بعد مطرح شد و تا آنجا که به منابع برجاى مانده ارتباط مربوط مىشود، نخستین بار در مختصر مصباح شیخ طوسى از آن یاد شد. پس از آن در منابع دیگر هم وارد گردید. در این مقال سیر ورود آن را در منابع شیعه و موضعگیرى فقهاى شیعه در باره آن را توضیح خواهیم داد. نکته جالب توجه آنکه در دوره صفوى، آثار فراوانى در زمینه عید نوروز نوشته شد. شیخ آقابزرگ ذیل مدخل نوروزیه، از بیش از پانزده رساله که در دوره صفوى تالیف شده یاد کرده است. در این مقال برآنیم تا بر چند رساله نوروزیه که در این دوره تالیف شده شرحى به دست دهیم.
مبناى محاسبه روز نوروز
نوروز نخستین روز فروردین ماه شمسى به حساب مىآید. محاسبه سال شمسى تا پیش از پیدایش تاریخ جلالى در سال ۴۶۷ یا ۴۷۱، بدین ترتیب بود که سال را دوازده ماه سى روزه تقسیم مىکردند که جمعا ۳۶۰ روز مىشد. پنج روز باقى مانده را در پایان آبان ماه یا اسفندماه بر آن مىافزودند که جمعا ۳۶۵ روز مىشد. با این حال پنجساعت و ۴۸ دقیقه و ۵۱/۴۵ ثانیه باقى مىماند. این زمان، در هر چهار سال یک روز مىشد و از آنجا که در محاسبه نمىآمد، روز اول فروردین در فصول سال تغییر مىکرد. بنابر این ماههاى شمسى نیز در آن زمان، مانند ماههاى قمرى در فصول سال متغیر بود. معناى این سخن آن است که نوروز در ابتداى فروردین واقعى، یعنى نقطه آغاز اعتدال ربیعى قرار نداشت.
زمانى که یزدگرد سوم، آخرین شاه ساسانى، در سال ۶۳۲ میلادى به تخت نشست، روز نخستسال، یعنى اول فروردین در آن تاریخ، مطابق بود با شانزدهم حزیران (ژوئن) (مطابق با ۲۷ خرداد). پس از آن با محاسبه بالا، روز نوروز یا اول فروردین، هر چهار سال، یک روز به عقب مىآمد.
در سال ۴۶۷، روز نوروز مطابق دوازدهم حوت یا اسفند بود. در این سال، ملکشاه سلجوقى، دستور داد تا منجمان، محاسبه دقیقى از سال شمسى انجام داده و روز اول فروردین را معین کنند. بر اساس محاسبه خواجه عبدالرحمان خازنى، منجم مرو، عوض آن که بر اساس محاسبه قبلى، روز واقعى دوازدهم اسفند را اول فروردین دانسته شود، اول فروردین را هیجده روز جلوتر برده و در ابتداى اعتدال ربیعى، یعنى فروردین واقعى قرار داد. در محاسبه جدید، هر سال را در چهار نوبت، ۳۶۵ روز محاسبه کرده (دوازده سى روز به ضمیمه پنج روز که در آخر ماه آبان یا اسفند افزوده مىشد) و سال پنجم را ۳۶۶ روز محاسبه کردند. البته پس از هر هشت دوره چهارساله، سال پنجم را ۳۶۶ قرار مىدادند. در این محاسبه آن پنجساعت و اندى نیز در محاسبه مىآمد. بدین ترتیب، روز نوروز، به عنوان نخستین روز فروردین ماه، از آن سال ثابت ماند.
بنابر این، نخستین سالى که روز اول فروردین آن دقیقا مطابق آغاز زمان اعتدال ربیعى بود، سال ۴۶۷ (یا ۴۷۱) بوده است. [۲]
نوروز در فرهنگ شیعه
دانسته است که سال قمرى، به عنوان سالشمار پذیرفته شده در آیینهاى دینى در دین مبین اسلام پذیرفته شده و در میان مردم و کتابهاى تاریخى مرسوم بوده است. در کنار آن سال شمسى، به دلیل ثبات آن در تعیین فصول، همیشه به عنوان سال مورد استفاده در امر کشاورزى و خراج و جز آن، اهمیتخود را حفظ کرده و در تقاویم محاسبه و یاد مىشده است. تطبیق این دو روز شمار با یکدیگر در فرهنگهاى مختلف همیشه مورد بحث واقع شده و راه حلهاى مختلفى براى آن عرضه شده است. سیرى از این تطبیقها در میان تاریخ قمرى و شمسى را تقىزاده مورد بحث قرار گرفته است. [۳]
در سال ۱۳۰۴ شمسى (۱۳۴۳ قمرى مطابق ۱۹۲۵ میلادى) در ایران، تقویم شمسى، به عنوان تقویم رسمى پذیرفته شد. محاسبه پیشین که دقیق بود مراعات شد و تنها عوض افزودن پنج روز به سال، شش ماه نخستسال را سى و یک روز، و پنج ماه دوم را سى روز و اسفند را بیست و نه روز قرار دادند که هر چهار سال، سى روز محاسبه مىشد. سالى که اسفند آن سى روز بود، آن را سال کبیسه نامیدند. [۴] در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز مبناى محاسبه سال شمسى بوده و سال قمرى نیز در کنار آن به عنوان تقویم دینى مورد تاکید قرار گرفت.
این بود اجمالى از نوروز در تقویم شمسى. مهمترین نکته آن، این است که نوروز تا سال ۴۶۷ درسال متغیر بوده وپس ازآن درآغازاعتدال ربیعى قرارگرفته واز آن پس تغییرى نیافته است.
نوروز در منابع کهن شیعى
در آغاز باید اشاره کنیم که مقصود از منابع کهن منابعى است که تا زمان شیخ طوسى تالیف شده است. آنچه که در باره نوروز در این منابع آمده، به شرح زیر است:
نخست آن که نجاشى ذیل شرح حال ابوالحسن نصر بن عامر بن وهب سنجارى نوشته است که وى از ثقات اصحاب است و کتابهایى داشته از جمله کتاب ما روى فى یوم النیروز. [۵] روشن نیست حجم روایاتى که وى در این کتاب جمع آورى کرده چه اندازه بوده است. گفتنى است که صاحب بن عباد که باید او را با احتیاط شیعه معتزلى دانست، کتابى با عنوان کتاب الاعیاد و فضائل النیروز داشته است. [۶]
در منابع کهن، چند روایت نیز در باره نوروز آمده، که به این ترتیب است:
۱- نخست روایتى از ابراهیم کرخى که ضمن آن از امام صادق علیه السلام سؤال شده که شخصى مزرعه بزرگى دارد. در روز مهرگان یا نوروز، هدایایى (از طرف کسانى که بر روى آن کار مىکنند) به او داده مىشود. آیا بپذیرد؟ حضرت فرمود: آنها که هدیه مىدهند مسلمانند؟ ابراهیم مىگوید: آرى. حضرت فرمود: هدیه آنها را بپذیرد. [۷]
۲- روایت دیگر چنین است که در روز نوروز به امیرالمؤمنین علیه السلام گفته شد: الیوم النیروز. حضرت فرمودند: اصنعوا کل یوم نیروزا هر روز را نوروز کنید. [۸] و نقل دیگر همان روایت آن که حضرت فرمود: نیروزنا کل یوم. [۹] این همان روایتى است که در آن گفته شده در روز نوروز به آن حضرت، فالوذج هدیه کردند و حضرت این پاسخ را دادند. در حاشیه نسخهاى از فهرست ابنندیم آمده که ثابتبن نعمان بن مرزبان، پدر ابوحنیفه، یا جد او همان کسى بود که فالوذج به امام على علیه السلام هدیه کرد و حضرت فرمود: نوروزنا کل یوم یا مهرجونا کل یوم. [۱۰] تعبیرى که صاحب دعائم آورده قدرى متفاوت است. در آنجا آمده: وقتى فالوذج به امام اهدا شد، حضرت دلیلش را پرسید؛ گفتند: امروز نوروز است. حضرت فرمود: فنیروزا ان قدرتم کل یوم. یعنى تهادوا و تواصلوا فى الله. [۱۱] این روایت را بخارى نیز در التاریخ الکبیر آورده است. [۱۲]
به جز آنچه از من لایحضر نقل شد، در آثار صدوق، اشارهاى به نوروز نشده است. تنها در عیون اخبارالرضا علیه السلام ضمن اشاره به داستان زیدالنار آمده که جعفر بن یحیى برمکى بعد از کشتن ابن افطس علوى، سر وى را همراه هدایاى نوروز نزد هارون فرستاد. [۱۳] صدوق هیچ اشاره دیگرى به نوروز نکرده است. [۱۴] گفتنى است که در آثار شیخ مفید نیز، کلمه نوروز یا نیروز یافت نشد. [۱۵]
۳- اشاره شد که در تهذیب شیخ طوسى، به بحث هدیه در روز نوروز و مهرجان [۱۶] اشاره شده بود. جداى از آن شیخ طوسى در مصباح المتهجد، براى نخستین بار بحث از روز نوروز، به عنوان روزى متبرک که روزه استحبابى و نماز دارد، کرده است. آنچه در مصباح (به نقل از بحار) آمده چنین است:
روى المعلى بن خنیس عن مولانا الصادق علیه السلام فى یوم النیروز قال: اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک و تکون ذلک الیوم صائما فاذا صلیت النوافل و الظهر و العصر، فصل اربع رکعات، تقرا فى اول رکعه فاتحه الکتاب و عشر مرات انا انزلناه و… [۱۷] گفتنى است که شیخ روز روز نوروز را نه در مصباح و نه در مختصر مصباح معین نکرده است.
۴- ابن ادریس (۵۹۸) در سرائر مىنویسد: شیخ ما ابوجعفر در مختصر مصباح آورده از چهار رکعت نماز مستحب در نوروز فرس سخن گفته اما روز آن را معین نکرده، چنانکه ماه آن را از ماههاى رومى یا عربى مشخص نکرده است. آنچه برخى از اهل حساب و علماى هیئت و اهل فن در کتابش گفته، این است که روز نوروز دهم ماه ایار (دهم ماه مه مطابق دوم اردیبهشت) که سى و یک روز است مىباشد. زمانى که نوروز از آن گذشت، روز نوروز فرا مى رسد. گفته شده نیروز و نوروز دو لغت است. اما نیروز معتضد که به آن نوروز معتضدى مىگویند، روز یازدهم حزیران (یازدهم ژوئن مطابق سوم خرداد) است. مردمان سواد و زارعین، در باره امر خراج به وى شکایت کردند و این که قبل از رسیدن محصول، خراج گفته مىشود و همین سبب بدهکارى آنهاست که خود عامل اجحاف به رعایاست. او مصصم شد که پیش از یازدهم حزیران خراج از کسى مطالبه نکنند. شعرى نیز در باره این عمل او سروده شد… همه این مطلب را صولى در کتاب الاوراق آورده است. [۱۸]
در دو کتاب دعا که به فارسى در قرن ششم تالیف شده یاد از حدیث معلى بن خنیس در اعمال روز نوروز که مهمترین آنها، گرفتن روز، پوشیدن لباس نیکو و نماز مخصوص است، شده است. این دو مورد از دو متن فارسى شیعى قرن ششم قابل توجه است جز آن که به احتمال قریب به یقین برگرفته از شیخ طوسى است.
۵- در کتاب ذخیره الاخره که مشتمل بر ادعیه بوده و در نیمه نخست قرن ششم تالیف شده، فصلى تحت عنوان عمل روز نوروز فارسیان آمده است. در شرح آن حدیث معلى بن خنیس به این ترتیب نقل شده است:
روایت کند معلى بن خنیس از صادق علیه السلام که گفت: چون روز نوروز بود، روزه دار و غسل کن و جامه پاکترین درپوش و بوى خوش بکار دار و چون نماز پشین و دیگر و سنتهاى آن بگذارده باشى، چهار رکعت نماز کن به دو سلام و بخوان در رکعت اول الحمد و ده بار انا انزلناه فى لیله القدر و در رکعت دویم الحمد و ده بار وده بار قل یا ایها الکافرون و در رکعتسیم الحمد و ده بار قل هو الله احد ودرچهارم رکعت الحمد و ده بار معوذتین. و چون از نماز فارغ گردى تسبیح زهرا علیهما السلام بگوى. چون چنین بکنى خداى تعالى شصتساله گناه تو بیامرزد. و دعااین است:… [۱۹]
۶- در کتاب نزهه الزاهد نیز که در نیمه دوم قرن ششم یا نیمه نخست قرن هفتم نوشته شده آمده است: نوروز فرس: امام جعفر صادق علیه السلام گفت: چون روز نوروز در آید غسل کن و جامه پاکترین در پوش و بوى خوش بکار دار و روزه فراگیر و پس از نماز پیشین و دیگر، چهار رکعت نماز کن به دو سلام. پس از الحمد در اول رکعت، ده بار انا انزلناه بخوان و در دوم ده بار قل یاایها الکافرون و در سوم ده بار قل هو الله احد و در چهارم ده بار هر دو قل اعوذ. و چون فارغ شوى سجده شکر کن و این دعا بخوان تا تو را گناه شصتساله بیامرزد. و دعا این است: اللهم صل على محمد و ال محمد الاوصیاء المرضیین و صل على جمیع انبیاءک و رسلک بافضل صلواتک و بارک علیهم بافضل برکاتک … [۲۰]
۷- قطب الدین راوندى (م ۵۷۳) حدیثى در باره نوروز، در کتاب لب اللباب خود آورده است: عن رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم : ابدلکم بیومین یومین، بیوم النیروز و المهرجان، الفطر و الاضحى. دوروز رابراى شما جانشین دوروز کردم. عید فطر وقربان را بجاى عیدنوروز و مهرگان قرار دادم. [۲۱]
مناسب است در اینجا بیفزایم که مراسم نوروز در شهرهاى شیعه نیز برپا بوده است. حداقل دو قصیده از سیدضیاءالدین ابوالرضا فضل الله راوندى از قرن ششم در دست داریم که عید نوروز را به برخى از بزرگان آن ناحیه تبریک گفته است. در یکى از این اشعار آمده:
هذا الربیع و هذه ازهاره وافى سواء لیله و نهاره. [۲۲]
۸- ابن شهر آشوب (م ۵۸۸) در مناقب خبرى در برخورد منصور با امام کاظم علیه السلام آورده است. وى مىنویسد: منصور از امام خواست تا در عید نوروز، بجاى او در مجلسى نشسته و هدایایى را که آورده مىشد از طرف او بگیرد. امام در پاسخ چنین گفت:
انى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول الله صلى الله علیه وآله و سلم فلم اجد لهذا العید خبرا؛ انه سنه للفرس محاها الاسلام و معاذ الله ان نحیى ما محاه الاسلام. [۲۳]
من اخبارى را که از جدم رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم وارد شده بررسى کردم و خبرى در رابطه با این عید پیدا نکردم. این عید از سنن ایرانیان است که اسلام بر آن خط بطلان کشیده است. به خدا پناه مىبرم از اینکه چیزى را که اسلام آن را از میان برده دوباره آن را زنده کنم.
صاحب جواهر با توجه به نقل شیخ، ابنفهد، شهید اول و دیگر متاخرین، بر مسلم بودن استحباب روزه روز نوروز تاکید کرده است. سپس نقل بالا را از امام کاظم علیه السلام آورده و گفته است که این نقل نمىتواند معارض ادله استحباب باشد، به علاوه که محتمل است که بر اساس تقیه صادر شده باشد؛ شاید هم مقصود نوروزى جز نوروزى باشد که متفق علیه است. [۲۴] باید توجه داشت که مستند همه، روایت معلى بن خنیس است. به علاوه، اگر تقیهاى در کار بود، باید امام همان ابتدا موافقت مىکرد نه مخالفت. نکته سوم وى نیز واضح البطلان است، زیرا به هر روزى در آن روزگار، یک نوروز بیشتر وجود نداشته است.
این بود آنچه در منابع شیعه تا قرن ششم در باره نوروز نقل شده است. در این باره، مهم همان روایت معلى بن خنیس است و جز آن، چیزى در باره تایید نوروز به چشم نمىخورد. منشا آنچه در آثار بعدى در باره استحباب غسل روز نوروز و نماز و دعاى مربوطه آمده، همین نص است و بس. البته مطالب دیگرى نیز افزوده شده که منشا آنها را اشاره خواهیم کرد.
نوروز در منابع اهل سنت
در اینجا بىمناسب نیست، اشارهاى به آنچه در منابع اهل سنت در باره روز نوروز آمده داشته باشیم. بطور کلى باید گفت که این عید، از پس از اسلام مورد توجه حکام اموى و عباسى بوده و بویژه در حوزه شرق، هدایاى نوروز به طور مرتب از طرف حکام از کدخدایان دریافت مىشده است. افزون بر آن کار گرفتن خراج نیز بر اساس نوروز بوده و یکى دوبار در عهد متوکل [۲۵] و معتضد عباسى، [۲۶] نوروز تا تیرماه به تاخیر افتاده تا مردم در پرداخت آن گرفتار مشکل نشوند، زیرا در این وقت محصول به دست مىآمده است. در زمان مقتدر نیز این مشکل به عنوان نوعى ظلم در حق رعایا مطرح بوده است. [۲۷]
به گزارش یعقوبى، معاویه پس از رسیدن به خلافت، به عبدالرحمن بن ابىبکره نوشته است تا هدایاى نوروز و مهرگان براى وى ارسال شود. [۲۸] عمر بن عبدالعزیز، در ردیف کارهاى اصلاحى خود این امر را متوقف کرده [۲۹] و نامهاى به یکى از حکام خویش نوشته تا از گرفتن هدایاى نوروز و مهرگان خوددارى کند. [۳۰] بعد از وى، یزید بن عبدالملک بار دیگر گرفتن هدایاى نوروزى را باب کرده است. [۳۱] در زمان نصر بن سیار نیز گرفتن هدایا در خراسان مرسوم بوده، [۳۲] چنانکه در سال ۲۳۶ در فارس. [۳۳] در باره نوروز و مهرگان در ادب عربى، مقالاتى در زبانهاى فرنگى نوشته شده است. [۳۴]
در تمام این دوران، روز نوروز به عنوان یک روز معین براى مسلمانان شرق شناخته شده بوده و به دلیل درگیر بودن آن با امر خراج، موقعیتخود را حفظ کرده است. شاعرى در سال ۲۲۰ هجرى، روز نوروز را در ردیف دو عید فطر و اضحى قرار داده است:
فابکوا على التمر ابکى الله اعینکم فى کل اضحى و فى فطر و نیروز
شواهد وجود دارد که در اواخر قرن سوم، توده مردم در این نواحى، در ایام نوروز به آتش بازى و ریختن آب مىپرداختهاند. حکومت نیز به احتمال تحت تاثیر فقهاى اهل سنت، با آن مقابله مىکرده است.
در حوادث سال ۲۸۲ آمده است که در این سال، مردم از آنچه در نوروز عجم، از آتش بازى و ریختن آب و جز آن انجام مىدادند، منع شدند. [۳۵]
در حوادث سال ۲۸۴ آمده است که روز چهار شنبه، سوم جمادى الثانیه، یازدهم حزیران (ماه ژوئن)، در چهارسوها و بازارهاى بغداد، اعلام شد که کسى در شب نوروز حق روشن کردن آتش و ریختن آب را ندارد. روز پنجشنبه نیز همین اعلان، اعلام شد. اما در عصر روز جمعه، در خانه سعید بن یکسین، رئیس شرطه بغداد، در بخش شرقى بغداد، اعلام شد که خلیفه، مردم را در روشن کردن آتش و ریختن آب آزاد گذاشته است. پس از آن توده مردم، حتى بیش از حد به این کار پرداختند به طورى که بر روى اصحاب شرطه نیز در مجلس جسر (پل) آب ریختند. [۳۶]
برگزارى مراسم نوروز نه تنها در شرق اسلامى، بلکه در غرب نیز رواج یافته است. به نقل مقریزیه در سال ۳۶۳ هجرى، المعزلدین الله، خلیفه فاطمى مصر، دستور داد تا از روشن کردن آتش در شب نوروز و همچنین ریختن آب خوددارى کنند. در همانجا آمده است که در سال ۳۶۱، آتش بازى گستردهاى در قاهره انجام شده و این کار سه روز ادامه یافته است. بدنیال بود، معز فاطمى مردم را از روشن کردن آتش و ریختن آب منع کرده و کسانى را نیز گرفته و حبس کردند. [۳۷] همو آورده است که در سال ۵۱۷ هجرى نیز در روز نوروز هدایاى گرانبهایى از طرف امرا تقدیم شده که بسیار بسیار مفصل و گرانقیمت بوده است. [۳۸] همو در سالهاى بعد از آن روز، که از آن با عنوان نوروز قبطى یاد شده، از گستردگى بازى و کارهاى ضد اخلاق و گرفتن هدیه توسط امیر نوروز و جز آن سخن گفته است. [۳۹] در منابع فقهى اهل سنت هم، مخالفتبا نوروز دیده مىشود. از جمله غزالى در کیمیاى سعادت بر ضد نوروز سخن گفته است. [۴۰] در منبع دیگرى، گفته شده است: روزه گرفتن روز شنبه، کراهت دارد چون تشبه به یهود است. نیز روزه گرفتن نوروز و مهرگان، چرا که آن هم تشبه به مجوس است.[۴۱]
ابن قدامه نیز نوشته است: روزه گرفتن نوروز و مهرگان کراهت دارد، زیرا این ها، روزهایى است که کفار آن را بزرگ مىشمرند. [۴۲] گفتنى است که گروه طالبان که در حال حاضر بر افغانستان حاکماند، امسال (۱۳۷۶) اعلام کردند که برگزارى مراسم نوروز بر خلاف اسلام بوده و نباید تعطیل شود.